جریان اصلاح طلب روشنفکران سکولار

جریان اصلاحطلب روشنفکران سکولار گروهی از روشنفکران جامعه که در اثر تحصیل در غرب، شیفته و مجذوب پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب شده بودند، برای رفع عقب ماندگی ایران، علاج را در آن میدیدند که با نفی ارزشهای فرهنگی و مذهبی خودی، جامعهای جدید بر اساس معیارهای نوی

جريان اصلاحطلب روشنفكران سكولار

گروهي از روشنفكران جامعه كه در اثر تحصيل در غرب، شيفته و مجذوب پيشرفتهاي علمي و صنعتي غرب شده بودند، براي رفع عقب ماندگي ايران، علاج را در آن ميديدند كه با نفي ارزشهاي فرهنگي و مذهبي خودي، جامعهاي جديد بر اساس معيارهاي نوين غربي بر پا كنند. به تعبير ملك الشعراي بهار، اينها گروهي بودند كه به هيچ يك از اصول قديم و سنن ملّي پايبند نبوده، هر فكر نويي را بدون ملاحظه ميپذيرفتند و اجرا ميكردند. (3)

اصول تفكر و انديشههاي اين جريان فكري، تقليد از غرب و ارزشهاي غربي

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. جواد طباطبايي، درآمدي فلسفي بر تاريخ انديشه سياسي در ايران (تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، چاپ اول، 1364)، ص 10.

2. رضا داوري، شمّهاي از تاريخ غربزدگي ما (تهران: سروش، چاپ دوم، 1363)، ص 5.

3. ملكالشعراي بهار، تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران، ج 2 (تهران: اميركبير، چاپ دوم، 1372)، صص10 ـ 9.

[208]

تحت عنوان علم جديد (تجدّد) و نيز تقليل مذهب به امري شخصي و خارج از حوزه حكومتي (1) و به تعبير ملك الشعراي بهار، انفكاك كامل قوه سياسي از قوه روحاني (2) بود. حاميان و مبلغان اين نظريه، روشنفكران غربگرايي بودند كه تحت تأثير روشنفكري قرن 19 اروپا قرار داشتند و براي جبران عقب ماندگي ايران، همانند غرب، تغيير و تحول مذهب را پيشنهاد ميكردند. براين اساس، اسلام را هم امري فردي و منحصر در عبادات ميدانستند. (3) در واقع براي رسيدن به ترقّي نوعي پروتستانتيزم اسلامي را پيشنهاد ميكردند.

اين جريان فكري، تحت تأثير روحيه ضد كليسايي ـ حاكم بر روشنفكري اروپا ـ با دين و روحانيت مخالفت نموده و ناسيوناليسم تقليدي اروپا را ترويج ميكرد و به همين جهت، خواهان گذار از تاريخ اسلام و بازگشت به عصر ساسانيان و هخامنشيان بود و حسرت اعتلاي گذشته قبل از اسلام را ميخورد. جريان مذكور در قالب رجال و قشرهاي تحصيل كرده، به صورت پراكنده و غير متمركز (نه تشكيلات سازماني) وجود داشت. ميرزا فتحعلي آخوند زاده، عبدالرحيم طالبوف، ميرزا ملكم خان و ميرزا آقا خان كرماني، از معروف ترين رجال اين جريان فكري هستند.

اين جريان فكري ـ كه تحت تأثير غرب و بدون پشتوانه فكري و نظري و در گسست با نيازهاي جامعه بود و بوي اسلام ستيزي ميداد، به سمت غرب گرايش داشت و پناهگاه امن خود را در دامن غرب جستجو ميكرد و هدفش مدرنيزه كردن ايران و به عبارتي غربي كردن ايران، از فرق سر تا نوك پا بود. اين جريان، علاوه بر اين كه آثار مثبت جريان روشنفكري اروپا را نداشت، از ابتدا جدا از مردم بود و همچنان جدا از مردم باقي ماند. روشنفكران اين جريان به طور كلّي، نقّاد دين و سياست و دولت، سنت شكن، داعي دانش و مدنيّت غربي، مبلغ و حامي ناسيوناليسم ايراني، معتقد به تفكيك كامل دين از سياست، دشمن استبداد، منادي اصلاح دين و پروتستانيسم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. صادق زيبا كلام، پيشين، ص 80.

2. ملك الشعراي بهار، همان، ص 12.

3. رسول جعفريان، زمينههاي فكري التقاط جديد در ايران (تهران: سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دوم، 1371)، صص 16 ـ 15.

[209]

اسلامي، مادّي و طرفدار اصالت مادّه و معتقد به ناسازگاري عقل و دين بودند. (1)




| شناسه مطلب: 79761